مقدمه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ألحمدلله رب العالمین
این صد کلمه که صد دانه در یک دانه است برای خاطر عاطر آن عزیزی که شائق اعتلای
به ذرو ة معرفت نفس است، از قلم این کمترین
: حسن حسن زاده آملی، به رش تة نوشتهدرآمده است که اگر مورد پسند افتد او را بسند است
.
یک
: !!!!!!!!آن که خود را نشناخت چگونه دیگری را می شناسد؟
!دو
: !!!!!!!!آن که از صحیفة نفس خود آگاهی ندارد، از کدام کتاب و رساله طرفی می بندد؟
!سه
: !!!!!!!!آن که گوهر ذات خود را تباه کرده است، چه بهره ای از زندگی برده است؟
!چهار
: !!!!!!!!آن که خود را فراموش کرده است، از یاد چه چیز خرسند است؟
!پنج
: !!!!!!!!آن که می پندارد کاری برتر از خودشناسی و خداشناسی است، چیست؟
!شش
: !!!!!!!!آنکه در صقع ذات خود با تم ثّلات ملکی همدم و هم سخن نباشد، باید با چه اشباح وخیالات هم دهن
باشد؟
!هفت
: !!!!!!!!آن که خود را برای همیشه درست نساخت، پس به چه کاری پرداخت؟
!هشت
: !!!!!!!!آن که از سیر انفسی به سیر آفاقی نرسیده است
, چه چشیده و چه دیده است؟!نه
: !!!!!!!!آن که می انگارد در عوالم امکان، موجودی بزرگتر از انسان است، کدام است؟
!ده
: !!!!!!!!آن که تن آراست و روان آلاست، به چه ارج و بهاست؟
!یازده
: !!!!!!!!آن که معاش مادی را وسیلة مقامات معنوی نگیرد، سخت در خطاست
.دوازده
: !!!!!!!!آن که به هر آرمان است، ارزش او همان است
.سیزده
: !!!!!!!!آن که از مرگ می ترسد، از خودش می ترسد
.چهارده
: !!!!!!!!آن که خدای را انکار دارد، منکر وجود خود است
.پانزده
: !!!!!!!!آن که حق معرفت به نفس روزیش شده است، فیلسوف است، چه اینکه فلسفه، معرفت انسان به نفس
خود است و معرفت نفس اُم حکمت است
.